وعلينا!
احوالات شريف؟
---
يعني واقعاً اينقدر پشيموني توي قيافه ي من تابلو بود که حتي توهم فهميدي؟؟!!!
نه رفيق!اين حرفهاچيه؟...ماازهم ركابي با يك مردادي مستفيض مي شيم،همواره!
ياد اون صحنه اي كه اين هفته دم ايستگاه اتوبوس ديدمت -كه داشتي توي ذهنت حساب مي كردي كه چقدر زود رسيدي- مي افتم كلي خنده ام مي گيره!!خدايي خيـــــــــــــــــــلي باحال بود!
يادت رفت بنويسي به قول جناب يوسف:خدايتان سپاس...
من برات مي نويسم..
خدايتان سپاس