• وبلاگ : دوست داشتني ها
  • يادداشت : مرگ!
  • نظرات : 11 خصوصي ، 27 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    در پايان كار به خاطر علاقه وافر شما به جناب يوزارسيف چند عكس از مراسم عروسيشان برايتان كادو آورديم ، اميد است كه مورد پسند واقع شود و صد البته تعداد كامنتان شما افزون گردد

    راستي مگه تو امسال كنكور نداري همش تو وب ميگردي ؟ بشين سر درس و مخشت ! هندسه و هذلولي رو ولش فقط انتگرال رو بخون با مشتق ! تا ميتوني با اين مشتق و انتگرال يدونه اي حال كن ، وقتي رفتي دانشگاه چنان دمار از روزگارت در ميارن كه نگو ، بزار وقتي به درس "رياضي مهندسي" و "معادلات ديفرانسيل" رسيدي و مجبورت كردن توي نيم ساعت از يه معادله 10 بار مشتق و انتگرال بگيري و 4 صفحه A4‌ جواب بنويسي آخرشم به خاطر يه منفي كوچوله كل جوابت غلط بياد و صفر بگيري ،‌ روزي صد بار حسرت همين هذلولي رو ميخوري

    ببين من كي گفتم ، اين كامنت رو نگه دار 4-5 سال ديگه بخون ،‌ اونموقع برات قابل هضم تره !

    راستي اين مرضيه ديگه كيه ؟

    سلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    ما آمديم وظيفه خطيرمان را كه همان بالا بردن نظرات وبلاگ شما باشد را انجام داده و اجري دريافت نماييم

    البته با پوزش به خاطر عدم حضورمان در يك ماه گذشته به خاطر مشغله زياد

    در مورد گله شما نسبت به باز نشدن لينك هم حرفتان كاملا بجا نيست ! چون اگر به متنش توجه مبذول ميداشتيد كاملا جواب سوال خود را دريافت مينموديد

    هر چند لينك صحيح تر اين است :

    yadet-nist.com

    بله..................بله.............دس..........دس.....شله......شله

    پاسخ

    جان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شما؟؟؟

    هيچ وقت گريه نكن چون هيچ كسي لياقت اشكاتو نداره اگر هم لياقت

    اشكاتو داشته باشه طاقت اشكاتو نداره........

    + قيچي 

    من يکي حوصله خوندن مطلبت رو داشتم...

    پاسخ

    ممنون از اينکه گفتيد!!!

    سلام...

    بازهم خدارو شكر مي كنم كه تااونجااومدي و همه چيز رو ديدي و باز هرچي دلت مي خواد به من بي نوا مي گي!!!توكـــــــــي مي خواي بزرگ بشي؟من ديگه چه رويي دارم كه هنوز به اون روزي كه تو بزرگ بشي اميد دارم!!!

    ---

    اينكه تا اون موقع كجابودم ...

    عارضم به حضورتون كه در جوار خانم شبيري جانتان بوديم و رئيس از توي مفاتيح دعاهاي اون لحظه رو مي داد(ند!) كه بخونيم...سؤال بعدي؟

    ---

    يه جاي ديگه هم اين حرف رو زدم...من نماز ميت رو بعلاوه بر خانم جعفري به روح خودم هم تقديم كردم!

    كاش اينو بفهميم كه اوني كه بايد به حالش گريه كنيم خودمونيم نه خانم جعفري...حقيقتش اينه كه ما خانم جعفري رو توي شرايطي كه سخت ترين مرحله ي حيات يا ممات رو مي گذروند تنها گذاشتيم...اگر به اين فكر كنيم كه ما هم وقتي توي قبر قرار مي گيريم بعدازاينكه بازماندگان وظيفه ي خاكسپاري رو انجام دادند مي رن پي زندگيشون و فرياد هاي مابراي كمك خواستن هم به جايي نمي رسه. اوضاع فرق مي كنه...

    مي دوني؟وقتي برادر ونزديكان خانم جعفري روشون خاك مي ريختن به اين فكر مي كردم كه من اگر اين حدس رو بزنم كه برادر يا پدرم كه براشون جون مي دم با دستهاي خودشون منو زير خروارها خاك دفن مي كنن بازهم انقدر بهشون وابسته مي مونم؟!

    لحظه به لحظه ي اون روز برام جاي فكر داشت و داره(قبل ازاينكه چيزي بگم كه ابزار خريدم...خيالت راحت!)

    بيا يكم از خودمون وعملكردهامون و قهروخشم خدامون بترسيم...شايد اون موقع وقتي كه مارو دارن روي دست مي برن براي برگشتن به اين دنيا عجز ولابه نكنيم...شايد آخر كارمون پشيموني نباشه...

    اين مراسم به اندازه ي همه ي روزهاي كلاس خانم افراز برام سازندگي داشت...خداياكمك كن حفظش كنم!

    احساست رو قشنگ نوشته بودي...

    خدايت سپاس

    پاسخ

    اينقدر نوشتي كه نمي دونم جواب كدومشون رو بدم!!! ولش من كه قضيه ي خان داداشم رو واسه ات تعريف كرده بودم نه؟؟ ايشالا اين احساساتات در شما موندني شه!!!
     <      1   2